به حرم مطهر رضوی که سفر می کنی با خیره شدن به گنبد طلایی بی اختیار بر روی چشم هر دلداده ای شبنم می نشیند و این حالی است که نمی دانی ناراحتی و یا خوشحال؛ این حال همان حال غریبی است که نمی دانی چیست.
این حال و هوای حرم رضوی است که چون عزم سفر به خراسان کنی با تو همراه می شود و دست کمک خود را از تو بر نخواهد داشت زیرا او خود سفر کرده ای غریب است که به رسم نامیهمان نوازی زهر به او داده و میهمان غریب را به دور از خانواده به شهادت رساندند.
ایران قطعه ای از بهشت است
اینجا ایران است و به برکت وجود با برکت ثامن الحجج(ع) به قطعه ای از بهشت شهرت دارد و عشق به آن حضرت موجب شده تا دلدادگانش فرسنگ ها راه با پای پیاده به دیدارش بشتابند.
مردم ایران از کودکی با امام رضا(ع) خو گرفته اند، محال است در کوچه پس کوچه های دورترین روستاهای ایران گشتی زده باشی و از آن سلطان خراسان نشانی به رسم حب و علاقه ندیده باشی.
چشمانت که به گنبد طلا می افتد صدایی به گوش می رسد؛ «آمده ام، آمدم ای شاه پناهم بده» تو شاهی همان شاهی که یک خراسان نه که یک ایران و بالاتر از آن جامعه تشیع و اسلام را در وجود خود نهادینه کرده است.
چه دست ها که به سوی تو دراز شد و چه گره ها که به دست تو باز شده، این حال را هیچ کس جز آن کودکی ناتوان شفایافته و آن بیمار لاعلاج بهبود یافته از برکات تو نمی داند و این شفایافتگان آنانند که گفته اند «لایق وصل تو که من نیستم، اذن به یک لحظه نگاهم بده».
همزمان با شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت هزاران عاشق و دلداده مکتب نبوی به حرم قدسی پا نهاده و مهمان علی ابن موسی الرضا (ع) شده اند تا همچون منتظران واقعی امام عصر (عج) جان و روح را از دلبستگی های دنیا بزدایند و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس آن حضرت و مبارزه با تباهی و ظلم ستیزی شوند.
در صحن رضوی که قدم می گذاری انگار هزاران زائر و مجاور با دلهایی پر از نیاز و حاجت به درگاه دوست رفته، امام رئوف را ضامن دلهای خسته شان کردند.
گویی امام هشتم آن ملجأ نیازمندان خورشیدی است که در مرکز دایره مکارم آرمیده است و همه در مدارش بیقرار میکاوند و در امتداد شعاعش آرامش می یابند.
نمی دانم وجود نازنین این امام همام چه نیرویی از خود تششع می کند که ویلچر از تاب دست های زائرش فریاد بر می آورد و آن پیرمرد ناتوان کفش ها را انداخته و با پای برهنه به شوق حرمش همچون کودکی ۹ ساله در صحن دوان است!
بسیاری از زائرانی که سال ها دل در طلب دیدار حضرت دوست داشته و توان سفر از آنها سلب شده است برای دیدار امام مهربانی ها حال از غربی ترین و جنوبی ترین نقطه کشور قدم به صحن عشق و معنویت گذاشته اند.
بسیاری از زائرانی که با آمدن به صحن رضوی نگاهشان به گنبد طلایی گره خورده و پاهایشان به واسطه ناتوانی یارای همراهی ندارد با همراهی خادمانی که کمر همت به خدمت بسته اند تا ضریح مشجع آن حضرت همراهی می شوند.
هر چند که امام مهربانی را غریب می خوانند اما آن حضرت اجازه نمی دهد تا هیچ یک از زائرانش احساس غریبی کنند و لذا خادمانش پای زائران شده و آنها را با صندلی چرخدار و خودرو های «زائربر» برای پیوند زدن دستان آنها با ضریح مضجع رضوی همراهی می کنند.
در فضایی که آغشته به عطر دعا و نیایش است و در فضای متبرک شده به عطر امام هشتم(ع)، میان سیل خروشان جمعیتی که هر لحظه بیشتر میشود، چشمان اشکآلود بسیاری را به گنبد منور رضوی می دورد.
مدتهاست دلم برای این صحن و سرا تنگ شده قطرات گلاب بر صورتم پاشیده شده و رایحه دلنواز گل محمدی فضا را آذین میبندد.
خادمان حریم قدسی با گلابافشانی و عودسوزی، عطر و بوی دیگری به فضا دادهاند و نوای صلوات با این رایحه همراه میشود، نوای نقارهچی به گوش میرسد گامهایم را تندتر برمیدارم اینبار خود را به عطر حریمش آغشته میکنم تا به دیدار معشوق رهسپار شوم.
از هر صحن که میگذرم گروهی از خادمان برای خوشامدگویی ایستاده و کمر همت به خدمت بستهاند.
یکی گلاب میافشاند، دیگری عود میسوزاند و دیگری ویلچری را می راند تا فاصله دلداگان با ضریح حضرتش را کوتاه کند.
این چه دیداری است که خادمان برای مشتاقان حریم ملکوتیاش سر از پا نمیشناسند و با تمام توان به خدمت ایستادهاند؟ انگار آنها هم شمیم عطر امام رأفت و کرامت را پیش از مهمانان احساس کرده و تلاش دارند این شمیم را چون تحفهای به زائران و مجاوران بارگاهش تقدیم کنند.
در ورودی هر صحن بار دیگر قطرات گلاب صورت پیر و جوان، دختر و پسر، مرد و زن، کودک و بزرگسال را مانند شبنم بر روی گل نمناک میکند.
در این صحن عده ای از خادمان با پمپ های گلاب بوی بهشت و شمیم عشق در فضا می پراکنند و دست ها و صورت های عاشقان آن حضرت را معطر می کنند تا سهمی از خدمت داشته باشند.
کنار صحن ایستاده است و هر چند دقیقه یک بار بر روی عودسوز کندر، گلپر و اسپند میریزد و لذا دود فراوانی به آسمان بلند میشود.
خیلی از مردم بر روی دود دست میکشند از کنارش که میگذری، بوی اسپند به مشام میرسد.
هنگام اذان و مراسم خاص در ورودی صحن ها گلاب افشانی انجام می شود
از یکی از خدام میپرسم چندین بار در روز اینطور صحنهها را مشاهده میکنید؟ با رویی گشاده شروع به صحبت میکند: «هنگام اذان و در مراسم خاص در تمامی ورودی صحنها، شبستانها، رواقها و مراسم ویژه حرم مطهر رضوی عودسوزی داریم و گلابافشانی انجام میدهیم، دیدن کودکانی که با کنجکاوی نزدم میآیند و دعای خیر پیرمردها و پیرزنها شاید یکی از لذتبخشترین لحظاتی باشد که برایم در این صحن و سرا رقم میخورد».
مفروش کردن صحنهای حرم مطهر رضوی و مبادی ورودیها برای نمازهای یومیه، اعیاد و مناسبتهای خاص افزون بر ۱۳۸ هزار متر توسط خادمان از جمله اقداماتی است که بسیاری از عاشقان این امام همام را بر آن داشته تا ارادت خود را به زائران آن حضرت در مفروش کردن صحن ها و ایجاد رفاه و اسایش زائران متجلی کنند.
خادمان حضرتش در طول شبانه روز بنا بر گفته رییس اداره امور کفشداران حرم مطهر رضوی ۱۵ هزار جفت از کفش های زائران را دریافت می کنند تا خاک پای آنها را توتیای مژگان خود سازند.
در این قطعه از بهشت هر بنده ای برای خدمت به زائران حرم مطهرش وظیفه ای بر دوش گرفته است تا با ربودن غبار راه مسیر زیارت را بر زائران آن امام رئوف زدوده و مسیر عشق و دلدلدگی را برایش هموار سازند.
باز هم از خود می پرسم این چه دیداری است که خادمان آن برای مشتاقان حریم ملکوتیاش سر از پا نمیشناسند و با تمام توان به خدمت ایستادهاند؟
.: Weblog Themes By Pichak :.